معرفی کتاب

 متیو هاتسون، هفت قانون تفکر جادویی (2012)

8 کتاب روانشناسی که بهتر است شما نیز بخوانید

خود عنوان به‌تنهایی هر کسی را به مطالعه‌اش ترغیب می‌کند. اما همین‌ که خواندنش را شروع کردید به اعماق ناعقلانیت ذهن انسان‌ها پی می‌برید. درمی‌یابید که چیزی بیشتر از یک طلسم خشک‌وخالی هستید. هاتسون زمانی یک وبلاگ‌نویس مشهور در رابطه با موضوع روان بود. او اصولا به شیوه‌ای می‌نویسد که مطالعات تجربی را بنیان کارش قرار می‌دهد. او سعی دارد با جزئیات کافی هم دانشی تازه از خودمان در اختیارمان بگذارد و هم مسائل شناختی‌ ذهن‌مان را به شیوه‌ای جذاب ارائه دهد. من پس از مطالعه‌ی این کتاب روانشناسی یادداشتی درباره‌اش نوشتم که در نیویورک تایمز منتشر شد. پیام این کتاب از زمان مطالعه‌اش تا به امروز با من بوده است و اثراتی عمیق بر ذهنم گذاشته است. هاتسون خوانندگان را به خروجی‌ها و ورودی‌های علوم شناختی دعوت می‌کند. او آموزه‌هایی بنیادی درباره‌ی روش تجربی‌اش به دست می‌دهد. بی‌تردید پس از مطالعه‌ی کتاب به باورهای غیرعقلانی روان‌تان پی خواهید برد و همزمان به ابزار تازه‌ای برای شناسایی مشکلات خودتات مجهز خواهید شد.


معرفی کتاب

 جینا پری، پشت پرده‌ی ماشین شوک (2013)

8 کتاب روانشناسی که بهتر است بخوانید

من وقتی این کتاب روانشناسی را پیدا کردم که در استرالیا بودم. خوش‌شانس هم بودم که نویسنده‌اش را از نزدیک دیدم و نسخه‌ای از آن را برای نوشتن یادداشتی درباره‌اش به من داد. کافی است درباره‌ی این اثر بگوییم که پس از مطالعه‌اش به فهم تازه‌ای از تجربه‌هایتان می‌رسید. درمی‌یابید که در پس پشت هر تجربه چه مسائل روانی و رفتاری نهفته‌اند. من پس از مطالعه‌ی این کتاب روانشناسی هرگز به مسائل اجتماعی مثل گذشته نگاه نکردم. این اثر داستان مردی به نام میلگرم را با جزئیات شرح می‌دهد. اما جالب اینجاست که شما با چنین موضوعی هیچ وقت در هیچ کتاب روانشناسی برخورد نکرده‌اید. او در متن کارش پژوهش‌هایش را در زمینه‌ی تحلیل مقوله‌ی روان اجتماعی گسترش می‌دهد. بعد از مطالعه‌ی حس خواهید کرد که آنقدرها که فکر می‌کردید موجود شروری نیستید و تازه می‌توانید برای خودتان و زندگی‌تان تصمیمات درست بگیرید.


معرفی کتاب

 کارل گوستاو یونگ، انسان و نمادهایش (1964)

8 کتاب روانشناسی شما نیز بخوانید

برداشت یونگ از روانشناسی عمیقا معنوی و روحانی است. نظریات او به مبنای برخی از مهمترین مباحث روانشناسی معاصر بدل شده‌اند. بزرگترین سهم او در روانشناسی این است که شمایل‌ها و نمادهای فرهنگی تاثیرات زیادی در زندگی ما دارند. او به آن‌ها کهن‌الگو می‌گوید. کتاب به نحوی شایسته مزین به تصاویر است و خواننده می‌تواند با استفاده از این تصاویر به درک مناسبی از تحلیل یونگ درباره‌ی معنای نمادها و نمادپردازی برسد. یک ویژگی جالب دیگر این کتاب تشریح مفهوم همزمان‌بودن است. او رویاهای بیمارنش را تعریف می‌کند و از رویدادهایی پرده برمی‌دارد که بعدها برای آن بیماران اتفاق می‌افتند. حتی اگر نظریه‌اش مورد پسند شما نباشد، در هر صورت بینش‌های فرهنگی زیادی درباره‌ی شیوه‌ی نگاه ما به معناهای روان‌شناختی تصاویر پیرامون‌مان به بار می‌آورد. برای مثال، پس از مطالعه‌ی تحلیل‌های عمیق یونگ امکان ندارد که به مرد عنکبوتی همچون قبل نگاه کنید.


کتاب تاریخی

تاریخ هرودوت یا کتاب تواریخ کتاب تاریخی است که توسط هرودوت، مورخ یونانی نوشته شده‌است. این کتاب اولین کتاب تاریخ در جهان به‌شمار می‌رود و شامل 9 کتاب است. شرح زندگانی 4 شاه ایرانی کوروش بزرگ، کمبوجیه یکم، داریوش بزرگ، خشایارشا در تاریخ هرودوت آمده‌است. تاریخ هرودوت ابتدا در قرن پانزدهم میلادی در اروپا از یونانی به زبان لاتین ترجمه شد. هنری راولینسون شرق‌شناس معروف و کاشف خط میخی در پادشاهی محمدشاه قاجار به عنوان مربی نظامی در فوج کرمانشاه به خدمت اشتغال داشت و ضمن همین خدمت به کاوش و پژوهش در زمینه? کشف خط میخی همت گماشت و سرانجام موفق شد. اندکی پس از کشف خط میخی توسط او، برادرش جورج راولینسون از آن اکتشاف مهم تاریخی بهره گرفت و اولین ترجمه? کامل انگلیسی تاریخ هرودوت را با حاشیه‌ها و توضیحات در چهار جلد منتشر کرد.

نخستین ترجمه? مختصر تاریخ هرودوت به زبان فارسی در زیر نظر اعتماد السلطنه وزیر مطبوعات دولت ناصری در تهران به چاپ رسید. ترجمه? دیگری و آن نیز هم مختصراً از روی نسخه‌ای که در ایام جنگ جهانی دوم در لندن چاپ شده بود توسط وحید مازندرانی و با مقدمه? عباس اقبال در سال 1324 شمسی در تهران منتشر شد. سپس در سال‌های 1341–1338 دانشگاه تهران ترجمه? تازه‌ای مبتنی بر متنی فرانسوی به اهتمام هادی هدایتی در 5 جلد تا کتاب ششم تاریخ هرودوت انتشار داد. سرانجام در سال 1356 خورشیدی هر 9 کتاب تاریخ هرودوت توسط وحید مازندرانی از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ شد.[1]

کشف اسرار تاریخ ایران در زمان هخامنشیان بیش از هر چیز دیگر مدیون کتاب تاریخ هرودوت است. هر چند این کتاب به اقتضای زمان و احوال مؤلف نقایصی دارد ولی در عهد جدید اکثر انتقادات به نفع هرودوت است و رویهم رفته محققان او را مورخی صادق و صمیمی دانسته‌اند.


Book

کتاب منگی اثر ژوئل اگلوف رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس اهل فرانسه است که در سال 1970 به دنیا آمده است. او پس از تحصیل در رشته‌ سینما، به فیلم‌نامه‌نویسی روی آورد، اما اکنون خود را وقف نوشتن کرده است. اولین رمان او، ادموند گانگلیون و پسر، توجه منتقدان را به خود جلب کرد و در سال 1999 برنده جایزه الن فورنیه شد. کتاب منگی نیز در سال 2005 جایزه لیورانتر را دریافت کرد.

پست جلد کتاب منگی قسمت از متن آن آمده است:

 

صبح شبیه چیزی که از صبح می‌فهمی نیست. اگه عادت نداشته باشی، حتی شاید ملتفتش نشی. فرقش با شب خیلی ظریفه، باید چشمت عادت کنه. فقط یه‌هوا روشن‌تره. حتی خروس‌های پیر هم دیگه اونارو از هم تشخیص نمی‌دن. هوای گند یه شب قطبی رو تصور کنید. روزهای قشنگ ما شبیه همونه.

[ لینک: کتاب داستان‌های ماشین تحریر – نشر افق ]

کتاب منگی

منگی داستان فردی است بی نام و مستاصل. فردی که در محیط زشت، خشونت‌آمیز و تهوع‌آور دنیای اطراف خود اسیر است. محیطی که خورشید در آن قابل رویت نیست و باد از هر طرف بوی گند زندگی را با خود می‌آورد. راوی که ما تا آخر از نام و نشان او بی‌خبر می‌مانیم تنها فرد این محیط تاریک است که از وضعیت منگی خود آگاه است.

شخصیت اصلی کتاب منگی در یک کشتارگاه کار می‌کند. کاری که دوستش ندارد و به امید اینکه روزی بتواند کشتارگاه و محل زندگی‌اش را ترک کند، روز‌ها را می‌گذراند. اما او فقط حرف می‌زند. عملی در کار نیست. او از زندگی و محیط اطرافش در عذاب است. جویای عشق و زندگی است و در تلاش است خود را از این محیط تاریک و خفقان که همه روزهای زندگی‌اش را احاطه کرده است نجات دهد. او انسانی در حاشیه ولی امیدوار است. میل به رفتن و رهایی دارد ولی توان آن را ندارد.

چرخه امید و ناامیدی در این رمان سوالات بسیاری را در ذهن خواننده ایجاد می‌کند. اینکه امید امری است که لازمه زندگیست یا توهمی‌ست که مخرب زندگی است؟! و اصولا فراسوی امید و ناامیدی در کجاست؟

داستان منگی داستانی کاملا نمادین است. روایت دنیای ما و انسان مدرن که تحت تاثیر دنیای اطرافش و از کار زیاد و خستگی و فقر و دنیای سرمایه‌داری به منگی و سرگیجه دچار شده است.


جملاتی از متن کتاب منگی

روال عادی اینجا، یه سری داد و فریاده که تو رودخونه‌های خون غرق می‌شن، تکون‌های شدید و لرزیدن‌ها، چشم‌هایی که از کاسه درمی‌آن، زبون‌هایی که آویزون میشن، بهمن‌های دل و روده، سرهایی که قل می‌خورن، گاوهایی که پوستشون مثل موز کنده میشه، خوک‌های رنگ‌پریده که نصف بیشترشون شقه شده، و حیوون‌هایی که از پا آویزون شده‌ن، پشت سر هم می‌آن و هی کوچیک‌تر و کوچیک‌تر می‌شن، و ما، صورت‌مون پرِ خون و چکمه‌هامون پر عرق، سخت کار می‌کنیم، وول می‌خوریم، داد می‌زنیم، گاهی وقت‌ها بلندتر از حیوون‌ها، به هم فحش می‌دیم یا چیزی شبیه فحش، واسه لاشه‌ها از ته دل آوازهای اپرایی می‌خونیم، واسه خوک‌ها ترانه‌های رکیک، وقت نفس کشیدن نداریم، باید ریتم رو حفظ کنیم، ساختمون تو دل و روده‌ها، دست‌ها زیرورو می‌کنن و کاردها می‌بُرن.

وقتی باد از غرب می‌آد، بیشتر بوی تخم مرغ گندیده می‌ده‌. از شرق که می‌وزه، مثل بوی گوگرده که گلومون رو می‌زنه. وقتی از شمال می‌آد، دودهای سیاه یه راست می‌آن رو سرمون. و وقتی باد جنوب بلند می‌شه، که کم برامون پیش می‌آد، خوشبختانه، واقعاً بوی گه می‌ده، هیچ جور دیگه نمی‌شه گفت. ما، وسط همه‌ی اینا، خیلی وقته که دیگه به‌شون محل نمی‌ذاریم. آدم دست آخر عادت می‌کنه. آدم به همه چی عادت می‌کنه.

همیشه یه ساعتی هست که تمومی نداره. شبیه ساعت‌های دیگه‌ست، جوری که بهش شک نمی‌کنیم. بعد، واردش می‌شیم و توش گیر می‌افتیم. ساحل اون طرفی رو می‌بینیم، ولی خیال می‌کنیم هیچ وقت اونجا نمی‌رسیم. بیهوده دست و پا می‌زنیم، انگار هر چی زمان می‌گذره، داریم ازش دورتر می‌شیم. وقتی ثانیه‌ها می‌چسبن به ته کفش‌هامون، وقتی داریم هر دقیقه رو مثل یه توپ آهنی دنبال خودمون می‌کشیم، خیال می‌کنیم اون بیرون، روزها و شب‌ها پشت سر هم می‌آن و میرن، فصل‌ها جای هم رو می‌گیرن و ما اینجا فراموش شده‌ایم.