کتاب خوب
خلاصه کتاب حرمسرای قذافی
این کتاب در دو بخش نوشته شده است. در بخش اول داستان ثریا روایت میشود که با افشاگریهایش علیه قذافی عامل اصلی شکلگیری کتاب است.
ثریا دختری زیبا و شاد بود که آرزوهای بزرگی در سر داشت و میخواست در آینده پزشک شود. در 15 سالگی هنگامی که خبر آمد معمر قذافی قصد بازدید از مدرسه آنها را دارد، مدیر مدرسه با هیجان این خبر مهم را به دانشآموزان داد و سپس ثریا و چند دختر دیگر را انتخاب کرد تا به هنگام بازدید قذافی از او استقبال کنند و دستهگلهایی تقدیم او کنند. در هنگام بازدید، قذافی متوجه زیبایی ثریا میشود و پس از گرفتن دستهگل دستش را روی شانه ثریا و بعد روی سرش کشید. دستی که بر سر ثریا کشیده شد، زندگی او را برای همیشه تغییر داد. آمازونهای قذافی (محافظان مونت قذافی) هنگامی که او دستش را بر سر ثریا کشید، علامت را دریافت کردند و فردا به سراغ ثریا رفتند تا به او خبر خوبی بدهند:
آمازونها به هیچکدام از اعضای خانواده ثریا اجازه ندادند او را همراهی کنند. با کوچکترین مخالفتی آنها به این موضوع اشاره میکردند که ثریا نزد بابامعمر میرود، رهبر کشور، عزیز دل مردم و این افتخار بزرگی است. مخالفت با این پیشنهاد به معنای مخالفت با انقلاب است، به معنای گستاخی است و به معنای زیر پا گذاشتن حرف قذافی بزرگ است. بنابراین ثریا به تنهایی همراه محافظان قذافی راهی کاروان لوکسی میشود که قذافی در آن حضور داشت ترس کم کم همه وجود ثریا را فراگرفته بود، اما او همچنان به خودش دلداری میداد. تا اینکه ثریا را آماده میکنند و جلوی در اتاقی، او را به داخل هل میدهند.
بعد از آن، ثریا دیگر حتی اجازه زنگ زدن به خانوادهاش را هم نداشت و به طور کامل به برده جنسی قذافی تبدیل شد. اینکه آیا خانواده ثریا برای یافتن او تلاشی کردند، آیا از وضعیت دخترشان خبر داشتند و بسیاری از موارد دیگر، به طور کامل در کتاب شرح داده شده است.
قسمت اول کتاب، داستان ثریا، در یازده فصل نوشته شده است: دوره کودکی / زندانی / بابالعزیزیه / رمضان / حرم / آفریقا / حشام / فرار / پاریس / چرخدندهها / آزادی. قسمت دوم کتاب، تحقیقات، در نُه فصل نوشته شده است: پا در جای پای ثریا / «لیبی»، خدیجه، لیلا… و خیلیهای دیگر / آمازونها / درّنده / مالک کائنات / منصور ضو / شریکجرمها و تدارکچیها / مبروکه / یک سلاح نظامی.
در قسمت دوم کتاب، آنیک کوژان دست به تحقیقات گسترده میزند و با همه کسانی که حاضر هستند در مورد جنایتهای جنسی قذافی صحبت کنند، گفتوگو میکند و صحبتهای آنان را نیز در کتاب بازتاب میدهد. به مدرسه ثریا سر میزند و تلاش میکند با همه کسانی که ثریا در داستان خود به آنها اشاره کرده بود صحبت کند. هر سند و مدرکی لازم باشد ارائه میکند تا نشان دهد که قذافی یک هیولای به تمام معنا بود و مردم لیبی نباید جنایتهای او را صرفا به خاطر اینکه موضوعات جنسی در این کشور یک تابو محسوب میشود نادیده بگیرند.